1-  مستی  و  راستی .

2-  مرگ ، پیر و جوان  نمیشناسد .

3-  مردن به عزت به ، که  زندگانی به ذلت .

4-  مرده را که رو بدن ، به کفنش خرابی میکنه .

5-  مثل گربه بو میکشد . [  مثل  سگ بو میکشه . ]

6-  مثل  کدو کله اش صافه .

7-  مثل  قاشق نشسته، وسط  حرف  میپره .

8-  مثل  فیل همیشه باید توی سرش زد .

9-  مثل  طلا برق میزنه .

10-  مثل  سیبی که از وسط دو نیم کرده باشند، به هم شباهت دارند . [مثل  سیبی میمونه که از وسط نصفش کردند .]

11-  مثل  سیب زمینی بی رگه .

12-  مثل  سگ  پای همه را گاز میگیره . [ مثل  سگ پاچه همیدیگه رو میگیرند .]

13-  مثل  دهاتی ها شده است .

14-  مثل  دو بیگانه با هم معامله کنید، و مثل دو برادر با هم رفتار . [ حساب ، حساب ؛ کاکا ، برادر .]

15-  مثل  خیک نفت چاق شده است .

16-  مثل  خر تو گل  وامونده .

17-  مثل  جن بوداده ، شیطون است و کسی حریفش نیست .

18-  مثل  تقار دهانش گشاده .

19-  مثل  ترازو که دو کفه دارد ، او هم دو سر است .

20-  مثل  پوست خر ، کلفت است . [ مثل  کرگدن ، پوست کلفت است . ]

21-  مثل  پفک بادش می خوابه .

22-  مثل  بلای ناگهانی شده است .

23-  مثل  باران رحمت است .

24-  مثل  بادمجان ، بنفش رنگ .

25-  مثل آب حنا ست ، اینکه رنگ نداره .

26-  مثل  ابر سیاه ، می ماند .

27-  مثل  آئینه  دق است .

28-  مأمور ، معذور است . [  مأ مورم  و معذورم .]