عشق و زندگی |
اکنون که گل سعادت پر باراست ××××××× دست تو ز جام می چرا بیکار است می خور که زمانه دشمنی غدار است ××××××× در یافتن روز چنین دشوار است +++++ امروز ترا دسترس فردا نیست ××××××× و اندیشه فردات بجز سودا نیست ضایع مکن این دم ار دلت شیدا نیست ××××××× کاین باقی عمر را بها پیدا نیست +++++ ای آمده از عالم روحانی تفت ××××××× حیران شده درپنج و چهار و شش و هفت می خور چو ندانی از کجا آمده ای ××××××× خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت +++++ ای چرخ فلک خرابی از کینه تست ××××××× بیدادگری شیوه دیرینه تست ای خاک اگر سینه تو بشکافند ××××××× بس گوهر قیمتی که در سینه تست +++++ ای دل چو زما نه میکند غمناکت ××××××× ناگه برود ز تن روان پاکت بر سبزه نشین و خوش بزی روزی چند ××××××× ز آن پیش که سبزه بردند از خاک +++++ این بحر وجود آمده بیرون ز نهفت ××××××× کس نیست که این گوهر تحقیق بسفت هر کس سخنی از سر سودا گفتند ××××××× ز آن روی که هست کس نمیداند گفت +++++ این کوزه چو من عاشق زاری بوده است ××××××× در بند سرزلف نگاری بوده است این دسته که برگردن او می بینی ××××××× دستی است که بر گردن یاری بوده است +++++ این کوزه که آبخواره مزدوریست ××××××× از دیده شاهی و دل دستوریست هر کاسه می که بر کف مخموریست ××××××× از عارض مستی و لب مستوریست
[ شنبه 91/11/28 ] [ 7:38 عصر ] [ سعادت ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |