عشق و زندگی |
در هر دشتی که لاله های زاری بوده است ××××××× از سرخی خون شهر یاری بوده ست هر شاخ بنفشه کز زمین میروید ××××××× خالی است که بر رخ نگاری بوده ست +++++ هر ذره که در خاک زمینی بوده ست ××××××× پیش از من و تو تاج و نگینی بوده ست گرد از رخ نازنین به آزرم فشان ××××××× کانهم رخ خوب نازنینی بوده ست +++++ پا بر سر سبزه تا بخواری ننهی ××××××× کآن سبزه ز خاک لاله روئی رسته ست +++++ یک جرعه می ز ملک کاوس به است ××××××× از تخت قباد و ملکت طوس به است هر ناله که رندی به سحرگاه زند ××××××× از طاعت زاهدان سالوس به است +++++ چون عمر بسر رسد چه بغداد و چه بلخ ××××××× پیمانه چو پر شود چه شیرین و چه تلخ می نوش که بعد از من و تو ماه بسی ××××××× از سلخ به غره آید از غره به سلخ +++++ آنانکه محیط فضل و آداب شدند ××××××× در جمع کمال شمع اصحاب شدند ره زین شب تاریک نبردند برون ××××××× گفتند فسانه ای و در خواب شدند +++++ آنرا که به صحرای علل تاخته اند ××××××× بی او همه کارها بپرداخته اند امروز بهانه ای در انداخته اند ××××××× فردا همه آن بود که در ساخته اند +++++ آنها که کهن شدند و اینها که نوند ××××××× هر کس بمراد خویش یک یک بدوند این کهنه جهان بکس نماند باقی ××××××× رفتند و رویم دیگر آیند و روند [ دوشنبه 91/11/30 ] [ 4:13 عصر ] [ سعادت ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |