عشق و زندگی |
آنکس که زمین و چرخ و افلاک نهاد ××××××× بس داغ که او بر دل غمناک نهاد بسیار لب چو لعل و زلفین چو مشک ××××××× در طبل زمین و حقه خاک نهاد +++++ آرند یکی و دیگری بربایند ××××××× بر هیچ کسی راز همی نگشایند ما را ز قضا جز این قدر ننمایند ××××××× پیمانه عمر ما است، می پیمایند +++++ اجرام که ساکنان این ایوانند ××××××× اسباب تردد خردمندانند هان تا سر رشته خرد گم نکنی ××××××× کآنانکه مدبرند سرگردانند +++++ از آمدنم نبود گردون را سود ××××××× و ز رفتن من جلال و جاهش نفزود و زهیچ کسی نیز دو گوشم نشنود ××××××× کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود +++++ از رنج کشیدن آدمی، حر گردد ××××××× قطره چو کشید حبس صدف، در گردد گر مال نماند پسر، بمانا د بجا ی ××××××× پیمانه چو شد تهی دگر پر گردد +++++ افسوس که سرمایه ز کف بیرون شد ××××××× و ز دست اجل بسی جگر ها خون شد کس نامد از آن جهان که پرسم از وی ××××××× کاحوال مسافران عالم چون شد +++++ افسوس که نامه جوانی طی شد ××××××× و آن تازه بهار زندگانی دی شد آن مرغ طرب که نام او بود شباب ××××××× افسوس ندانم که کی آمد کی شد +++++ ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود ××××××× نی نام ز ما و نی نشان خواهد بود ز ین پیش نبودیم و بند هیچ خلل ××××××× زین پس چو نباشیم همان خواهد بود [ دوشنبه 91/11/30 ] [ 10:9 عصر ] [ سعادت ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |