عشق و زندگی |
خوشا آنانکه سودای تو دیرند ××××××× که سر پیوسته در پای تو دیرند غم عشقت بیابون پرورم کرد ××××××× هوای بخت بی بال و پرم کرد. +++++ بدل دیرم تمنای کسانی ××××××× که اندر دل تمنای تو دیرند بمو گفتی صبوری کن صبوری ××××××× صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد. +++++ د گر شو شد که مو جانم بسوزد ××××××× گریبان تا بدامونم بسوزد شوانم خواب در مز رکلان کرد××××××× گلم واچیده و خوابم رازیان کرد. +++++ برای خاطر یک سبز رنگی ××××××× همی ترسم که ایمونم بسوزد باغبان دید که مو گل دوست دیرم ××××××× هزاران خار بر گل پاسبان کرد. +++++ مو که یارم سر یاری ندارد ××××××× مو که دردم سبکباری ندارد دلم بی وصل تو شادی مبیناد ××××××× بغبر از محنت آزادی مبیناد. +++++ خراب آباد دل بی مقدم ته ××××××× الهی هرگز آبادی مبیناد. +++++ گیج و ویجم که کافر گیج میراد ××××××× چنان گیجم که کافر هم مویناد مرا نه سر نه سامان آفریدند ××××××× پریشانم پریشان آفریدند. +++++ بر این آئین که مو را جان و دل داد ××××××× شمع و پروانه را پرویج میداد پریشان خاطران رفتند در خاک ××××××× مر از خاک ایشان آفریدند. [ جمعه 91/11/27 ] [ 7:6 عصر ] [ سعادت ]
[ نظر ]
ز دست دیده و دل هر دو فریاد ××××××× هر آنچه دیده بیند دل کند یاد خرم آنان که از تن جان ندارنند ××××××× ز جانان جان ز جان جانان ندارنند. +++++ بسازم خنجری نیشش ز پولاد ××××××× زنم بر دیده تا دل گردد آزاد بدردش خو کرن سالان و ماهان ××××××× بدرد خویشتن درمان ندارنند. +++++ هر آنکس عاشق است از جان نترسد ××××××× عاشق از کنده و زندون نترسد لاله کاران دگر لاله مکارید ××××××× باغبانان دو دست از گل بدارید. +++++ دل عاشق بود گرگ گرسنه ××××××× که گرگ از هی هی چوپان نترسد اگر عهد گلان این بو که دیدم ××××××× بیخ گل بر کنید و خار بکارید. +++++ خوشا آنونکه از پا سر ندونند ××××××× میان شعله خشک و تر ندونند الهی گردن گردون شود خرد ××××××× که فرزند جهان را جملگی برد. +++++ کنشت و کعبه و بتخانه و دیر ××××××× سرایی خالی از دلبر ندونند یکی نایه فلانی زنده وابی ××××××× همی گویند فلان ابن فلان مرد. +++++ خوشا آنان که هر شامان ته وینند ××××××× سخن و اته گرن و اته نشینند خوشا آنونکه هر از بر ندونند ××××××× نه حرفی وا نویسنند نه بخونند. +++++ گرم دسرس نبی آیم ته وینم ××××××× بشم آنان بوینم که ته وینند چو مجنون رو نهند اندر بیابان ××××××× در این کوه هارون آهو چرونند.
[ جمعه 91/11/27 ] [ 2:13 عصر ] [ سعادت ]
[ نظر ]
ز دست دیده و دل هر دو فریاد ××××××× هر آنچه دیده بیند دل کند یاد خرم آنان که از تن جان ندارنند ××××××× ز جانان جان ز جان جانان ندارنند. +++++ بسازم خنجری نیشش ز پولاد ××××××× زنم بر دیده تا دل گردد آزاد بدردش خو کرن سالان و ماهان ××××××× بدرد خویشتن درمان ندارنند. +++++ هر آنکس عاشق است از جان نترسد ××××××× عاشق از کنده و زندون نترسد لاله کاران دگر لاله مکارید ××××××× باغبانان دو دست از گل بدارید. +++++ دل عاشق بود گرگ گرسنه ××××××× که گرگ از هی هی چوپان نترسد اگر عهد گلان این بو که دیدم ××××××× بیخ گل بر کنید و خار بکارید. +++++ خوشا آنونکه از پا سر ندونند ××××××× میان شعله خشک و تر ندونند الهی گردن گردون شود خرد ××××××× که فرزند جهان را جملگی برد. +++++ کنشت و کعبه و بتخانه و دیر ××××××× سرایی خالی از دلبر ندونند یکی نایه فلانی زنده وابی ××××××× همی گویند فلان ابن فلان مرد. +++++ خوشا آنان که هر شامان ته وینند ××××××× سخن و اته گرن و اته نشینند خوشا آنونکه هر از بر ندونند ××××××× نه حرفی وا نویسنند نه بخونند. +++++ گرم دسرس نبی آیم ته وینم ××××××× بشم آنان بوینم که ته وینند چو مجنون رو نهند اندر بیابان ××××××× در این کوه هارون آهو چرونند.
[ جمعه 91/11/27 ] [ 9:11 صبح ] [ سعادت ]
[ نظر ]
ببندم شال و می پوشم قدک را بنازم گردش چرخ فلک را بی ته یارب ببستان گل مرویا اگر رویا کسش هرگز مبویا ×××××××××××× بگردم آب دریا ها سراسر بشویم هر دو دست بی نمک را بی ته هرکس بخنده لب گشایه رخش از خون دل هرگز مشویا ×××××××××××× تن محنت کشی دیرم خدایا دل حسرت کشی دیرم خدایا ته که ناخوانده ای علم سموات ته که نابرده ای ره درخرابات ×××××××××××× ز شوق مسکن و داد غریبی به سینه آتشی دیرم خدایا ته که سود و زیان خود نرانی بیا رون کی رسی هیهات هیهات ×××××××××××× اگر دل دلبر و دلبر کدام است وگر دلبردل و دل را چه نام است نمی پرسی ز یار دلفکارت که واکیان گذشت باغ و بهارت ×××××××××××× دل و دلبر بهم آمیته و نیم ندونم دل که و دلبر کدام است ته یاد مو در این مدت نکنی ندانم واکیان بی سر و کارت ×××××××××××× دلی دیرم خریدار محبت کز او گرم است بازار محبت شب تاریک و سنگستان و مومست قدح از دست مو افتاد و نشکست ×××××××××××× لباسی بافتم بر قامت دل ز پود محنت و تار محبت نگه دارنده اش نیکو نگه داشت و گرنه صد قدح نفتاد و بشکست ×××××××××××× [ پنج شنبه 91/11/26 ] [ 6:37 عصر ] [ سعادت ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |